امیر عبداللهی | شهرآرانیوز؛ «تی تی» اثری ملودرام با رگههایی از تخیل است که فیلم ساز آن تلاش کرده است با نمایش لایههای درونی انسانهایی با دنیایی متفاوت به ما یادآوری کند که دنیای انسانی ما بسیار متنوعتر و گاه متناقضتر از آن است که گمان میکنیم؛ مثلا آنجایی که زندگی یک دانشمند فیزیک و یک زن کارگر خدماتی و یک خواننده با هم گره سختی میخورد، دنیای صاف و صادق برخی آدمها در مقابل دنیای پیچیده و منفعت طلب آدمهای دیگر قرار میگیرد و تمام سخن فیلم این میشود که درنهایت، این سادگی و صداقت و انسانیت است که با وجود تمام ضعف هایش بر پیچیدگی و منفعت طلبی و حرف آدمها و سوءاستفاده گری هایشان پیروز و غالب خواهد شد.
«تی تی» ماجرای آشنایی یک دختر خیالاتی و کولی وار با مردی را روایت میکند که به طرز غیرمنتظرهای در حال کلنجار رفتن با مفهوم مرگ و پایان زندگی است؛ دختری که زندگی اش از طریق اجاره رحم به زوجهای نابارور میگذرد و نامزدی درب وداغان دارد. این آشنایی، هم زندگی تی تی را تحت تأثیر قرار میدهد و هم استادی را که درحال کار کردن روی یک تز دانشگاهی درباره پایان دنیاست. در سینمای ایران که دیگر عادت کرده ایم به دغدغههای اجتماعی، فضاهای خشن و چرک و شخصیتهای به ته خط رسیده، «تی تی» مسیر کاملا متفاوتی را در پیش گرفته است و فیلمی گرم، دوست داشتنی و با مایههایی از فانتزی در فضاسازی و شخصیت پردازی است که میتواند حال وهوای مخاطبش را عوض کند و حداقل به مفهوم زندگی، امیدوارانه نگاه میکند.
این فیلم، حکایت انسانهایی است که از یک کاغذ صاف شروع میشوند، اما آن قدر مچاله و خط خطی میشوند که بفهمند این دنیا چیزهای مهم تری هم برای پیوند دارد. سیاه چالههایی با میلیونها سال نوری فاصله را باید فراموش کرد وقتی همین جا، جلوی رویمان و حتی درونمان، پر از سیاه چاله است.
قصه فیلم از خرده روایتهای جالبی برخوردار است که به صورت یکپارچه یکی پس از دیگری برای مخاطب قابل درک میشوند تا تماشاگر به خوبی بتواند با شخصیتهای فیلم تی تی همراه شود و در دل قصه فرورود.
پارسا پیروزفر ایفاگر نقش ابراهیم است که تومور مغزی دارد و بیماری او پیشرفته است؛ ابراهیم، استاد فیزیک، در آستانه کشفی بزرگ درباره یک سیاه چاله فضایی است و هنگامی که با تی تی -که خدمتکار بیمارستان است- آشنا میشود، تلاش میکند برای او که تحصیل کرده نیست، از کشف بزرگش درباره نزدیک شدن به پایان جهان بگوید و بگوید که فقط او میتواند بشر را نجات بدهد. سخنان ابراهیم در اعماق جان تی تی رسوخ میکند و یکباره تی تی تصمیم میگیرد جان ناجی آینده بشر را نجات دهد و میخواهد این کار را با کمک نوعی طلسم جادویی انجام بدهد که به طور معجزه آسایی میتواند باعث درمان ابراهیم شود. هوتن شکیبا در فیلم تی تی، ایفای نقش امیر ساسان را برعهده دارد که نامزد تی تی و مردی الکلی است که میخواهد عشق تی تی را استثمار کند. او باعث شده است یکی از بهترین شخصیتهای ضدقهرمان سینمای ایران شکل بگیرد.
فیلم نامه اثر از نظر روایت داستان و قصه کلی، موفق عمل میکند و با طرح ایدهای متفاوت، توانسته است فضایی جادویی در دل درام و تصویری بسازد که برای مخاطب در ذهنش شکل میگیرد. اگر با شخصیت اصلی و اتمسفر همراه شوید، تی تی اثری محبوب شما خواهد شد و نکات مثبت آن به چشمتان خواهد آمد، وگرنه پی رنگ و شیوه گسترش خط داستانی آن، چندان قانع کننده نیست و از همان اول، بین شما و فیلم فاصله میاندازد و تا پایان هم نمیتوانید با آن همراه شوید.
خط داستانی تی تی، بیشتر بهانهای است برای همراهی با شخصیتهای اصلی. بازیهای عالی بازیگران هم موجب شده است این پرسه زدن با کاراکترها به تجربهای لذت بخش تبدیل شود و فراموش کنید که در خیلی از جاها، پرداخت شخصیتها با اماواگر همراه است. در عین فضای مدرن و نزدیکی به الگوهای رئالیسم جادویی، تی تی از الگوهای قدیمی در فیلمها و داستانهای ایرانی استفاده میکند که در آن، افراد ساده و گاه شیرین عقل به دلیل معصومیت خود، جنبهای فرا انسانی پیدا میکنند، با این تفاوت که شخصیت اصلی، یک دختر خیالباف و کولی، دور از هیاهوی زندگی شهری است که در کمال سادگی میخواهد زندگی همه اطرافیانش را بهتر کند و همین سادگی و مهربانی به معجزه اش تبدیل میشود.
آیدا پناهنده به همراه همسرش ارسلان امیری به عنوان فیلم نامه نویس (که هم اکنون «زالاوا» را بر پرده سینماها دارد) کوشیده اند همچنان که فضایی نسبتا آرام را برای روایت داستان خلق میکنند، بتوانند جهان آدمهای داستان را نیز در همین حد آرام نگه دارند. درواقع آثار آیدا پناهنده از تنشهای پرسروصدا دوری میکند که این شاید از شخصیت خود او که انسانی آرام است، نشئت گرفته باشد.
پناهنده در همه فیلم هایش همیشه به یک موضوع دراماتیک میپردازد و آن هم تشکیل یک مثلث عشقی در مرکز روایت داستان است که در آثار دیگر این کارگردان نیز این موضوع به وضوح دیده میشود. قهرمان و شخصیتهای اصلی تمام فیلمهای پناهنده، زنها هستند که اسم آنها که در ایران ساخته است را از همان شخصیتها میگیرد؛ ناهید، اسرافیل و تی تی.
اما در بحث کارگردانی، پناهنده باتوجه به تسلطی که بر فضای قصه و درام آن دارد، توانسته است فضایی در سراسر تی تی خلق کند که مخاطب با اینکه ریتم آن به آرامی پیش میرود، لحظهای از فیلم دور نشود.
هدایت بازیها هم اوج تسلط پناهنده در کارگردانی را نشان میدهد. او به خوبی میتواند شخصیتها را بسازد و آنها را در فضای کلی اثر غرق کند. باتوجه به اینکه تمام آثار سینمایی ایرانی آیدا پناهنده در جغرافیای شمال کشور رخ میدهد، میتوان این انتظار را داشت که جذابیت بصری و قابهایی که در فیلم خواهیم دید، پر از رنگ ولعاب باشد، اما حداقل در تی تی این طور نیست. نقاط قرار گرفتن لنز دوربین و زوایایی که میگیرد، ضربههایی به آن وارد کرده است و دلیل اینکه مخاطب در سراسر فیلم با فاصلهای مشخص از آن حرکت میکند و هیچ گاه درون آن غرق نمیشود، شاید همین باشد. این نوع قاب بندی و تصویربرداری، با فضای عاشقانه و انسانی که در فیلم جاری است، در تضاد است.
به طورکلی «تی تی» در کارنامه کارگردان آن، یک اثر روبه جلوست و آیدا پناهنده و همسرش توانسته اند مسیر اسرافیل و ناهید را به درستی ادامه دهند و یک فیلم زنانه قدرتمند بسازند؛ اثری که تنها یک کاراکتر زن دارد و همین تک شخصیت به تنهایی میتواند حال وهوای فیلم را به تصاحب خود دربیاورد. پناهنده به انبوه شخصیتهای رنگین نیازی ندارد تا داستانش را پیش ببرد و حرفش را بزند. او کارش را بلد است و آینده سینمایی درخشان تری در انتظارش است.